شواهد تاریخی بر زندگی و مرگ عیسی مسیح
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۴۶۵۲۲
به گزارش”مبلغ“-شواهد تاریخی دال بر زندگی عیسی ناصری بسیار گسترده و به لحاظ تاریخی ثابتشده است. تنها چند دهه پس از مرگ مسیح، نام او بارها در آثار مورخان یهودی و رومی و نوشتههای دهها نویسنده مسیحی ذکر شدهاست. در مقایسه، مثلاً از شاه آرتور که در حدود سال پانصد میلادی زندگی میکرده، در منابع اصلی تاریخی آنزمان نامی برده نشدهاست و برای اولینبار به نامش در نوشتههای سیصد یا چهارصد سال بعد ارجاع شدهاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ارزش اسناد مربوط به وجود مسیح از آنرو است که هم زودهنگامند و هم جزئی. اولین نوشته مسیحیان درباره عیسی، رسائل سنت پل است که محققان معتقدند اولین بخشهای آن ۲۵ سال پس از مرگ نوشته شدهاست.
این در حالی است که اولین شرح مفصل از شخصیت و زندگی مسیح در انجیلهای عهد جدید حدود چهل سال پس از او به ثبت رسیدهاست. شواهد و شرایطی که در این نوشتهها از آن دوران بیان شدهاست کاملاً با فرهنگ و جغرافیای فلسطین قرن اول مطابقت دارد.
اولین غیرمسیحی که در آثارش از مسیح نام بردهاست، مورخ یهودی، فلاویوس ژوزفوس است که در حدود سال ۹۳ میلادی، تاریخ یهودیت را نوشت. او در دو قسمت از کتابش به مسیح اشاره کرده که یکی از آنها بحثبرانگیز شدهاست؛ زیرا گفته میشود که کاتبان مسیحی آن را دستکاری کردهاند. (احتمالاً توصیف و گزارش منفی ژوزفوس را به توصیفی مثبت تغییر دادهاند.) اما مورد دیگر مشکوک نیست، چرا که به جیمز برادر مسیح در آن اشاره شدهاست.
بیست سال پس از ژوزفوس، پلینی و تاکیتوس، دو سیاستمدار رومی درباره مسیح اطلاعاتی را بیان میکنند. تاکیتوس میگوید که در زمان به صلیب کشیده شدن مسیح پونیتوس پیلاطس فرماندار یهودیه (۲۶-۳۶ میلادی) و تیبریوس، امپراتور روم بودهاست. (۱۴-۳۴ میلادی) گزارش تاکیتوس با آنچه در انجیلها به ثبت رسیدهاست تطابق دارد.
پلینی نیز در گفتههای خود از دورانی میگوید که در ترکیه مسیحیان مسیح را به عنوان خدا میپرستیدهاند. نکته اینجاست که هم تاکیتوس و هم پلینی هر دو نسبت به مسیحیان دید بدی داشتهاند و پلینی آنها را لجباز احمق دانسته و تاکیتوس دینشان را خرافهای مخرب توصیف کردهاست.
بنابراین، در دنیای قدیم، هرگز بحثی درباره واقعی بودن یا نبودن عیسی مسیح وجود نداشتهاست. در اولین نوشتههای خاخامهای یهود، مسیح کودک نامشروع مریم و یک جادوگر خوانده شدهاست. همچنین در بین ملحدان، لوسین طنزپرداز و سلسوس فیلسوف مسیح را آدمی پست و شرور توصیف کردهاند. اما هیچ کس در آن دوران در وجود مسیح تردیدی نکردهاست.
با اینحال، اخیراً میشل اونفری، متفکر فرانسوی، وجود عیسی را فرضیهای صرف و نه شخصیتی تاریخی دانسته است. همچنین در امریکا از ده سال گذشته پروژهای درباره مسیح آغاز شده که یکی از سؤالهای اصلی این است که آیا عیسی مسیح وجود داشتهاست. همچنین در حال حاضر بر اساس نظرسنجی ۴۰ درصد از بزرگسالان در انگلیس معتقدند مسیح شخصیت واقعی تاریخی نبودهاست.
بیشتر بخوانید: کشف شواهد تاریخی دال بر وجود همسر عیسی مسیح (ع) ؟ برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1856471منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: مسیحیت تاریخ جهان عیسی مسیح نوشته ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۴۶۵۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دعای خیر عباسمیرزا در حق ناصرالدینشاه یکساله: پنجاه سال خوشیها ببیند
یکصد و بیست و هشت سال پیش در چنین روزی، ناصرالدین شاه قاجار در آستانهی مراسم پنجاهمین سال تاجگذاری در سال ۱۲۷۵ خورشیدی (برابر با ۱۷ ذیقعدهی ۱۳۱۳ هجری قمری) به دست میرزا رضا کرمانی در حرم شاه عبدالعظیم در شهرری مضروب و مقتول شد. یادداشت زیر اشارهای به دوران طفولیت او و دعای خیر پدربزرگش، عباسمیرزا برای سلطنت پنجاهساله او است.
آقا محمدخان، پادشاه بلاعقب قاجار، پیش از مرگ نابهنگام خود، برادرزادهاش باباخان یا همان فتحعلیشاه را به ولیعهدی انتخاب کرد. او در زمان حیاتش، علاوه بر تعیین ولیعهدِ خود، جانشین برادرزادهاش را هم برگزید؛ آقا محمدخان، دختر فتحعلیخان قاجار دولّو را که قبلا برای برادرزادهاش باباخان خواستگاری کرده بود، به عقد ازدواج وی درآورد. هدف آقا محمدخان از این وصلت ایجاد التیام میان دو تیرهی قاجارها، یعنی قوانلوها و دولوها بود. با اینکه فتحعلیشاه فرزندان زیادی داشت، لیکن پسر چهارم او، عباسمیرزا را که حاصل همین وصلت بود بر فرزند ارشد او، محمدعلی میرزا دولتشاه، ترجیح داد و به ولیعهدی منصوب کرد. بدینترتیب مطابق سنتی که آقامحمدخان بنیان نهاده بود، عباسمیرزای جوان، به عنوان ولیعهد بر حکومت آذربایجان منصوب شد و همراه میرزا عیسی قائممقام فراهانی (مشهور به قائممقام اول) راهی دارالسلطنهی تبریز شد. زندگی کوتاه اما پر فراز و نشیب عباسمیرزا عمدتا در جنگهای طولانی با روسیهی تزاری و تثبیت مرزها در خراسان بزرگ سپری شد. او که از نوجوانی گرفتار بیماری بود، همواره نگران این موضوع بود که مرگ زودهنگامش (پیش از درگذشت فتحعلیشاه) موجب خروج سلطنت از خاندان او وراثت سایر فرزندان شاه شود از این رو در مکاتبات متعدد به خصوص در نامههایی که در سال پایانی عمرش برای شاه یا فرزندش محمدمیرزا نوشته، از این موضوع سخن گفته و فتحعلیشاه هم در پاسخ به او اطمینان داده که ولیعهدی از خاندان او خارج نخواهد شد. اما در این میان، چند نامهی غیر رسمی از او بهجامانده که خطاب به عروس ارشدش (مهدعلیای آینده و مادر ناصرالدینشاه) نوشته است. او در این نامهها ضمن احوالپرسیهای رایج، در حق «نور چشم» و نوهاش ناصرالدین میرزا دعا کرده که پنجاه سال سلطنت کند!
او در دستخطی به ملکه جهان مادر ناصرالدینشاه (مهدعلیا) چنین مینویسد: «نور چشم عزیزم ملکه جهان گلین خانم کاغذ شما رسید. از سلامت شما خوشوقت شدم. از نور چشمی ناصرالدینمیرزا نوشته بودید ملاحظه شد خداوند نگاهدار او باد امیدوارم با عزت و شوکت زندگی کند. سادات را محترم بشمارد، رعیت را احترام کند حقوق و خدمات همه نوکران را منظور داشته باشد. به محمدمیرزا هم آنچه نوشته بودم نکند در دنیا گرفتار، آخرت هم نخواهد داشت... زیاده فرمایشی نیست. والسلام.» (ثبت به شماره ۲۹۶ - ۱/۷۲۴/۱ - کتابخانه ملی ایران)
عباسمیرزا در دستخط دیگری که از مشهد برای مهدعلیا فرستاده، ضمن احوالپرسی، دعا میکند که ناصرالدینمیرزای یکساله (در زمان نگارش نامه) پنجاه سال سلطنت کند: «در خراسان تحت قبه حضرت امام ثامن ضامن علیهالصلوت والسّلام که دعا مستجاب است دعا میکنم خیرها و خوشیها و کامرانیها کند و از پدرش پنجاه سال خوشوقتیها ببیند با نصرت و عزت؛ به شرط آنکه تمام وصایای مرا رفتار کند...». (لاچینی، ابوالقاسم (۱۳۲۶): احوالات و دستخطهای عباس میرزا قاجار نایبالسلطنه، تهران، بنگاه مطبوعاتی افشاری صص ۵۵-۵۶)
او در دستخط دیگری به محمدمیرزا که در همین ایام نوشته، مجددا همین عبارتها را تکرار میکند: «در آستان حضرت رضا صلوتالله علیه استدعا کردم که دومرتبه آنجا شرفیاب شوم و مسئلت عزت و بقای شما و اولاد شما را کردهام... ایندفعه دعا میکنم که سالها شما راحت و با عزت و ناصرالدینمیرزا در سایه شما سلامت بوده، پنجاه سال بعد از شما خوشیها بیند...». (لاچینی، ص ۵۷)
درواقع منظور عباس میرزا از عبارت «پنجاه سال بعد از شما خوشیها بیند» جانشینی ناصرالدین میرزا به جای پدرش در مقام سلطنت است و همانطور که او خواسته بود، شاه آینده، نیم قرن بر تخت سلطنت نشست و نهایتا مصادف با جشن پنجاهسالگی سلطنتش به ضرب گلولهی میرزارضا کرمانی جان باخت.
۲۵۹57
*پژوهشگر تاریخ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901708